سامان نسیم زندانى سیاسى از زندان(صدای سامان نسیم باشیم )


سامان نسیم زندانی سیاسی از زندان:

در این پنج سال آنچه را دیدم مرگ بوده و اعدام و سایه مرگ و تهدید به آن.
سامان نسیم با ارسال نامه ای از زندان ارومیه وضعیت پنج سال حبس خود در زندان را در حالی که خطر اعدام بالای سرش بوده، به تصویر کشیده است. او از جمله می نویسد:
“در ۲۵ تیرماه سال ۱۳۹۰ در نقطه‌ی از کوهستان قندیل تحت محاصره هزاران نفر از نیروهای سپاه و زیر باران گلوله‌های توپ و خمپاره در میان هفت جنازه از دوستانم اسیر شدم. در بازداشتگهای سپاه سردشت، ارومیه بازجویی و مورد شکنجه‌ قرار گرفتم و سپس به زندانهای سردشت و مهاباد و نهایتا به زندان ارومیه منتقل شدم. بعدا در دادگاه به اعدام محکوم شدم هر لحظه از این سالها و رویدادهای آن خود داستانی مفصلی است که در این نامه حتی قابل فهرست کردن هم نیستند.”
در آخرین ماههای سال ۹۳ اعلام شد که سامان اعدام شده است اما او پس از پنج ماه بی‌خبری، با خانواده‌اش تماس گرفت و گفت که حکم اعدامش فعلا نقض شده و در زندان زنجان است.او خود در این مورد در دردنامه اش می نویسد:
“در روز ۲۹ بهمن ماه سال ۹۳ به همراه ۵ نفر از همبندیهایم که همگی به اعدام محکوم شده بودند به طرز وحشتناکی جهت اجرای حکم به خارج از زندان منتقل شدیم. سه نفر از آنها را اعدام کردند و دیگر هرگز آنها را ندیدم. من هم به همراه یکی از آن ۵ نفر به مدت چهار ماه در سلول های انفرادی زندان و بازداشتگاه اطلاعات زنجان محبوس شدم. چهار ماه بدون تلفن و ملاقات و بدون خبر از خارج از سلولهایمان. در مدت چهار ماه در سلولها مدام سایه مرگ همیشه بالای سرمان بود و هر لحظه احتمال اجرای حکممان را می‌دادیم. تنها هم صبحتی من در این چهار ماه آن دوستم بود که در سلول انفرادی بغل دستی من بود و صدای هم را به سختی می‌شنیدیم. خانواد‌ه من که مرگ و اعدام را باور کرده بودند حتی برایم مجلس ختم گرفته بودند و برای همین لحظه‌ایی که بعد از چهار ماه از بند عمومی زندان زنجان با آنها تلفنی صحبت کردم برای هیچ کدام از ما قابل باور نبود.”
او در ادامه می نویسد:
“بعد از مدتی به زندان ارومیه منتقل شدم و گویی یک بار اعدام برایم کافی نبود، افرادی وابسته به سپاه پاسداران به اتهام اینکه من مثلا عضوی از آنها کشته‌ام علیه من شکایت کردند. در حالی که هیچ اطلاعی از قتل و شناختی از این خانواده و مقتول ندارم. بر اساس این شکایت و پرونده‌سازی قرار است روز ۲۲ تیرماه دوباره محاکمه شوم. هر چند با شناختی که از وضعیت دادگاههای ایران دارم از هم‌اکنون حکم قاضی معلوم است، هر چند هر چه باشد بیش از این پنج سال زجر و شکنجه نیست . در این پنج سال آنچه را دیدم مرگ بوده و اعدام و سایه مرگ و تهدید به آن.”
در پایان این نامه سامان نسیم ضمن تشکر از همه کسانی که جلوی اعدام وی را گرفته اند می گوید:
“جدا از رفقا و همبندیهای زندان، وجدانهای بیدار جهانی نیز با من هستند و همین به من روحیه میدهد که باید زندگی بکنم و در هر شرایطی برای زندگی کردن باید مبارزه کرد و مهم نیست در کجا باشم و شما درکجا، مهم با هم بودن و عدم حس تنهایی است.”
خاطر نشان کنیم که سامان نسیم زمانی که دستگیر شد فقط ۱۷ سال سن داشت. او به اتهام عضویت در گروه پژاک و فعالیت مسلحانه علیه سپاه پاسداران، “محارب” شناخته شد و به اعدام محکوم گردید.
خودش در این مورد می گوید:
“من هم مثل اکثر کودکان سرزمینم به دلیل فقر و نبود امکانات از جمله جاده خاکی و دوری مدرسه از روستایمان و وضعیت معیشیتی خانواده‌ام اجازه نداد بیش از پنج کلاس ابتدایی درس بخوانم و قامت کودکی‌ام برای کارهای سخت بزرگ‌ترها همراهی‌ام نکرد. ظلم و عقب ماندگی و تبعیض زادگاهم را دیدم و برای مبارزه با تمامی این ناملایمات و به شوق کودکی و جوانی برای زندگی آزاد، خانه و خانواده ، شهرو روستایم را ترک کردم.”
همزمان با بالاگرفتن خطر اعدام سامان در اواخر سال ۹۳ موجی از اعتراضات جهانی برای نجات جان وی برپاشد. دبیر کل عفو بین‌الملل، در یک پیام ویدئویی خطاب به خامنه‌ای ضمن مخالفت با اعدام بطور کلی از وی خواست که از اعدام سامان که در زمان دستگیری کودک بوده است، جلوگیری کند.
کمیته بین المللی علیه اعدام همواره برای نجات جان سامان نسیم چه از طریق برگزاری اعتراضات خیابانی و چه از طریق مراجع به نهادهای بین المللی برای فشار گذاشتن بر روی جمهوری اسلامی تلاش کرده است. در کنگره جهانی علیه اعدام که اخیرا در اسلو برگزار شد ما پرونده سامان را بعنوان یکی از نمونه های رفتار غیر انسانی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی مورد توجه قرار دادیم.
کمیته بین المللی علیه اعدام خواهان لغو فوری حکم اعدام سامان نسیم و آزادی وی پس از پنج سال تحمل زندان است.
کمیته بین المللی علیه اعدام
٢٧ تیر ماه ١٣٩۵

نظرات