صدای اعدام خاموش در زندان های جمهوری اسلامی باشیم(علیرضا گلیپور)



محرومیت زندانیان سیاسی، عقیدتی و مدنی از خدمات پزشکی و درمانی یا انتقال دیر‌ هنگام زندانیان بیمار به بیمارستان، روشی است که جمهوری اسلامی
سال‌هاست از آن برای اعمال فشار روانی به زندانیان استفاده می‌کند.بنابر میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی که جمهوری اسلامی یکی از امضاکنندگان آن است، محروم کردن زندانیان از درمان و مراقبت پزشکی به مثابه شکنجه و رفتاری ظالمانه، ضدانسانی و تحقیرآمیز است.




















علیرضا گلیپور متولد سال 1365 و متاهل میباشد
تحصیلات: مهندس ارشد اداره مخابرات
شغل:  کارمند وزارت ارتباطات و فن‌آوری/ عضو انجمن نخبگان
اتهام‌: ارتباط با دول متخاصم و انتقال اطلاعات؛ ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران
حکم:  39 سال  و نیم زندان و 174 ضربه شلاق
زندان: اوین
این زندانی سیاسی که از بیماری تومور در ریه و مشکلات قلبی رنج می‌برد،
علیرضا گلی پور دانشجوی مخابرات، کارمند وزارت ارتباطات و فناوری و زندانی سیاسی بند ۷ زندان اوین از جمله زندانیانی است که علاوه بر دوران طولانی بازجویی و شکنجه در سلول های انفرادی، خانواده اش نیز تحت فشار و آزار واقع شده اند.
گلی پور، سابقه بازداشت در سال ۸۸، که با اتهام ارتباط با دول متخاصم از طریق خروج اطلاعات شرکت ارتباطات سیار از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷ از شرکت زیمنس، خروج اطلاعات زندانیان سیاسی از سال ۸۸ تا ۸۹، فاش کردن ماجرای غیراخلاقی و فساد مالی سرهنگ محرابی رئیس پلیس امنیت تهران بزرگ مواجه است.
او در مهر ۱۳۹۱، توسط 7 مامور وزارت اطلاعات در محوطه دانشگاه پیام نور واحد مرکز واقع در شهرک شهید محلاتی بازداشت و برای دو ماه به انفرادی  بند ۲۴۰ منتقل شد؛ یک سال بعد را برای ادامه بازجویی در سلول انفرادی بند ۲۰۹ به سر برد و سرانجام از اواخر آذر ۹۲، پس از انتقال به قرنطینه بند هشت زندان اوین، به صورت بلاتکلیف بود.
گلی پور، در توصیف دوران بازجویی اش می گوید: «کتک زدن، تهدید به تجاوز، تهدید به آبروریزی مادر و خواهر و همسر، بازداشت خانواده و …، تنها بخشی از شکنجه های دوران بازجویی در انفرادی بوده است.
این کارمند سابق وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در توصیف وضعیت خانواده اش در دوران انفرادی اش، می گوید: «حدود یکسال و نیم پس از بازداشت، خانواده‌ هیچ اطلاعی از وضعیت من نداشتند و هیچ تماسی با خارج از زندان و خانواده نداشتم. و بعدها پس از انتقال به بند هشت، متوجه آزار و فشار های ماموران وزارت اطلاعات به خانواده ام شدم .
ارائه اطلاعات از طرف وزارت اطلاعات و شکنجه‌های روانی مادرم به حدی بود که، طی آن دوران، مادرم که ناراحتی قلبی دارد، سه بار در بیمارستان بستری شد.

نظرات