نگذاریم قلبشان از تپش بایستد ( زینب جلالیان)

صدای زینب جلالیان باشیم. زینب جلالیان ( در آستانه خطر نابینایی و همچنان محروم از مرخصی و مداوا )



 زینب جلالیان فعال سیاسی کرد (متولد۱۳۶۱) اهل ماکو در تاریخ ۲۰ اسفند سال ۸۶ در جاده کرمانشاه – سنندج در یورش مسلحانه نیروهای امنیتی با ضرب و شتم و خشونت بازداشت گردید.

پس از بازداشت، به مدت ۴ ماه در سلول‌های انفرادی بازداشتگاه اطلاعات به سر برد.

جلالیان در مدت حضور خود در بازداشتگاه اطلاعات مورد ضرب و شتم شدید و شکنجەهای وحشیانەی مامورین قرار گرفت ؛ و در چندین مورد حکم شلاق در مورد او به اجرا در آمد. زدن کابل به کف پا، بازجویی با چشم‌بند و دست‌بند و پابند، در حالی که دست‌ها و پاهای وی هم زنجیر شده بود؛ از جمله شکنجه‌هایی است که در مورد او اعمال شده است.

گفته می‌شود درجریان یکی از جلسات بازجویی، در‌حالی که بازجو وی را تهدید به تجاوز جنسی کرده بود، در مقابل اعتراض او ،بازجو با میله آهنی آن چنان محکم بر سر او می کوبد ، که منجر به خونریزی و بیهوشی او می شود . با وجود همه شکنجه ها، زینب به موارد در نظر گرفتە شده مامورین اعتراف نکرد و تسلیم نشد ،  وی در شرح شکنجه‌های خود می گوید:” وقتی کف پاهایم را شلاق زدند، مرا به حال بیهوشی به سلول انتقال دادند. در آنجا هم وادارم می‌کردند با پاهای مجروحم طول راهرو را راه بروم. و  بعد دوباره می‌زدند.”

زینب جلالیان در آذرماه سال ۱۳۸۸ به اتهام محاربه و همکاری با ” پژاک” به اعدام محکوم شد و در دیوان عالی کشور تأیید شد.

دادگاه رسیدگی به اتهامات زینب جلالیان بدون حضور وکیل مدافع برگزار شد و تنها چند دقیقه به طول انجامید.
او درحالی که حکم اعدام خود را دریافت کرده بود و در انتظار تجدیدنظرخواهی خود از دیوان عالی کشور بود، در روندی غیرقانونی در جریان انتخابات ننگین ریاست جمهوری سال ۸۸ به مدت ۳ ماه به سلول انفرادی منتقل شد.

او که در اعتراض به انتقال غیرقانونی و بی‌دلیل خود به سلول انفرادی، دست به اعتصاب غذا زده بود، پس از وخامت اوضاع جسمانی‌اش، بار دیگر به بند عمومی زندان کرمانشاه منتقل شد.

در طی مدت انتقال وی به سلول انفرادی و بی‌خبری از شرایط او، بسیاری گمان می‌کردند که این فعال سیاسی، جهت اجرای حکم به سلول انفرادی منتقل شده است.

زینب جلالیان سپس در اسفندماه ۸۸ از زندان کرمانشاه به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.

جلالیان که خود نیز دلیل این جابجایی‌های نامعلومش را نمی‌دانست.

بارها در مورد شرایط خودش اعتراض کرد و نگهداری‌اش را در بازداشتگاه با توجه به اتمام بازجویی‌ها و صدور حکم، غیرقانونی دانست.

او در مدت حضور در بند ۲۰۹، چندین‌بار از سوی بازجویان در مورد مصاحبه تلویزیونی تحت فشار قرار گرفت.

مأموران وحشی اطلاعات به او وعده داده بودند، در صورت انجام مصاحبه تلویزیونی، حکم اعدام او را لغو خواهند کرد.

این فشارها به خصوص پس از اجرای حکم اعدام ۵ فعال سیاسی در اسفندماه سال ٨٨، افزایش یافت.

جلالیان پس از ۵ ماه حضورش در بند ۲۰۹، و پس از ملاقات با دادستان تهران،  در پاییز سال ۸۹ به بند نسوان زندان کرمانشاه معروف به زندان دیزل آباد کرمانشاه منتقل گردید.

ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۲۹ ﺁﺑﺎﻥ ﻣﺎﻩ ۱۳۹۰ ﺑﺨﺶ ﻣﺪﺩﮐﺎﺭﯼ ﻧﺴﻮﺍﻥ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﮐﺮﻣﺎﻧﺸﺎﻩ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺷﻔﺎﻫﯽ ﻧﻘﺾ ﺣﮑﻢ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﻮﺍﻥ ﻋﺎﻟﯽ ﮐﺸﻮﺭ ﻭ ﮐﺎﻫﺶ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺣﺒﺲ ﺍﺑﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﯼ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩند.

در اواخر پاییز سال ۹۳ از بند زنان زندان کرمانشاه به زندان مرکزی خوی منتقل گردید و تا کنون در این زندان در شرایط تبعید به سر میبرد.

این زندانی سیاسی از مدت‌ها پیش از مشکلات بینایی شدیدی رنج می‌برده است و بتازگی دیگر قادر به دیدن نمی باشد.
زینب علاوه بر مشکلات بینا یی اش از مشکلاتی در ناحیه روده رنج می برد.

وی در سالهای گذشته به شدت تحت فشار قرار داشته است و بار‌ها در اعتراض به وضعیت خود دست به اعتصاب غذا زده است.
زینب جلالیان به دلیل ابتلا به بیماری ناخنک چشم و بیماری روده چندین بار به بهداری زندان خوی منتقل‌شده است؛ مسئولین بهداری به دلیل عدم وجود امکانات کافی خواستار اعزام این زندانی به بیمارستان شدند اما دادستانی خوی با این خواسته مخالفت به عمل‌آورده است.
 
همچنین مسئولین زندان به این زندانی سیاسی اعلام کرده‌اند که به دلیل وضعیت حساس پرونده‌اش تنها با دستور دادستان، اعزام وی به بیمارستان صورت می‌گیرد.
 
لازم به یادآوری است زندان خوی فاقد بند زندانیان سیاسی می‌باشد و این زندانی دربند جرائم عادی نگه‌داری می‌شود.
عفو بین الملل در خرداد ماه ۹۳ اعلام نمود چشمان زینب در خطر نابینایی قرار دارد. خانواده وی مشکلات جسمانی زینب که 
 عمده آنها شامل عفونت چشم و مشکلات
روده میباشد را مستقیما ناشی از اثرات شکنجه دانسته و سلامت کامل وی پیش از بازداشت را تایید میکنند.

وی با وجود مشکلات شدید جسمی از امکانات درمانی یا مرخصی استعلاجی محروم است و در آستانه نابینایی قرار دارد.
به نحوی در صدد اعدام خاموش و بی سر و صدای این زندانی سیاسی و دیگران زندانیان در بند با این شیوه می باشند.

صدای این زندانی بیمار باشیم.

نظرات