کودکان بازمانده از تحصیل واقعیتی خاموش در جامعه هستند، واقعیتی که شاید در بسیاری از اوقات به چشم مان می آید اما همواره راحت از آن چشم پوشی می شود






کودکان بازمانده از تحصیل واقعیتی خاموش در جامعه هستند، واقعیتی که شاید در بسیاری از اوقات به چشم مان می آید اما همواره راحت از آن چشم پوشی می شود.
آمار واقعی از کودکان بازمانده از تحصیل در کشور وجود ندارد و مسوولان مربوط آمارهای متفاوتی ارائه می دهند اما طبق آخرین سرشماری مرکز آمار ایران تعداد سه میلیون و 500 هزار کودک بازمانده از تحصیل در ایران وجود دارد. این در حالی است که نهضت سوادآموزی نیز اعلام کرده که از سال 85 تاکنون بیش از یک میلیون کودک دیگر به این آمار افزوده شده است.

منظور از کودک بازمانده از تحصیل، آن گروه سنی از جمعیت است که در سنین مدرسه یعنی بین شش تا 18سال باید در طول سال تحصیلی در چرخه‏ آموزشی کشور حضور داشته باشد اما به هر دلیلی وارد چرخه‏ آموزش نشده‏اند یا بعد از مدت کوتاهی از آن خارج شده‏اند.
همه ساله در آستانه بازگشایی مدارس آماری در این زمینه به خورد رسانه ها داده شده و بعد از یک هفته تمام معضل به فراموشی سپرده و این کودکان معصوم تنها گذاشته می شوند.

ترک تحصیل دانش آموزان سندی بر میزان کودکان بازمانده از تحصیل است که در کنار آمارهای مطرح شده در طول سالیان اخیر از کودکان بازمانده از تحصیل خلا آماری بزرگ دیگری نیز دیده می شود.

البته آمار دقیقی از ترک تحصیل کودکان در پایه های تحصیلی نیز وجود ندارد و برخی از مسوولان نیز نرخ گذر از دوره ابتدایی به راهنمایی و راهنمایی به متوسطه را با عدد های متفاوت اعلام می کنند اما با این وجود می توان گفت که تعداد زیادی از دانش آموزان هستند که یا در دوره ابتدایی مدرسه را ترک می کنند یا با اتمام ابتدایی وارد دوره راهنمایی نمی شوند.

براساس یافته های پژوهشی بیش از 25 درصد از دانش آموزان سالانه از مدارس ترک تحصیل می کنند که این آمار بسیار نگران کننده است و سرنوشت این دانش آموزان معلوم نیست.

یکی از علل بسیار مهم خارج شدن کودکان از چرخه‏ تحصیل این است که خانواده‏ها به درآمد کودکان خود نیاز دارند.
«فرهاد بشیری»، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، هفته گذشته و در آستانه شروع سال تحصیلی جدید اعلام کرد در برخی استان‌ها آمار نگران کننده‌ای از کودکان بازمانده از تحصیل وجود دارد. اما طبق آخرین برآورد‌ها، نزدیک به شش میلیون کودک بازمانده از تحصیل در ایران وجود دارد که به اعتقاد بسیاری از کار‌شناسان سیاست‌هاى حاکم منتهى به افزایش فقر، علت اصلى بالارفتن آمار این کودکان است.

منظور از کودک بازمانده از تحصیل، آن گروه سنى از جمعیت است که در سنین مدرسه یعنى بین شش تا ۱۸سال قرار دارند ولی در ماه‌هاى تحصیلى و در چرخه‏ آموزشى کشور حضور ندارند یعنى در زمان ساعات کار مدارس، خارج از مدارس هستند و به هر دلیلى یا اساسا وارد چرخه‏ آموزش نشده‏اند یا بعد از مدت کوتاهى از آن خارج شده‏اند.

طبق آخرین سرشمارى مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵ تعداد سه و نیم میلیون کودک بازمانده از تحصیل در ایران وجود دارد. این در حالى است که نهضت سوادآموزى اعلام کرده از سال ۸۵ تاکنون بیش از یک میلیون کودک دیگر به این آمار افزوده شده‌اند.

از این رو وزارت آموزش‌وپرورش که قاعدتا باید معتبر‌ترین نهاد براى اعلام این آمار باشد، اساسا این ارقام را غیرواقعى مى‌داند. به طوری‌که در اوایل سال جاری حمیدرضا حاجی‌بابایی، وزیر آموزش‌وپرورش وقت با تکذیب تعداد کودکان بازمانده از تحصیل، ارایه آمار چهار میلیون کودک را ناشی از بی‌اطلاعی از وضعیت آموزش‌وپرورش می‌داند.

اغلب بازماندگان از تحصیل را کودکانی تشکیل می‌دهند که وارد مدرسه شده‌اند، اما بعد از چند سال تحصیل، مدرسه را‌‌‌ رها می‌کنند. به هر روی بین آماری که مسئولان وزارت آموزش و پرورش اعلام می‌کنند تناقضاتی وجود دارد. معاون آموزش ابتدایی آبان‌ماه ۹۱می‌گوید ۲۰هزار لازم‌التعلیم بازمانده از تحصیل شناسایی شده که تعداد واقعی پنج‌ هزار نفر است. بهمن‌ماه ۹۱رئیس مرکز آمار، فناوری اطلاعات و ارتباطات آموزش و پرورش اعلام کرد که اسامی و مشخصات ۱۴۵هزار لازم‌التعلیم بازمانده از تحصیل به معاونت آموزش ابتدایی ارائه شده است.

از طرفی سخنان معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش از حکایت تلخی روایت می‌کند؛ پنج میلیون و ۹۴۵هزار و ۹۰ لازم‌التعلیم بازمانده از تحصیل که معلوم نیست چند درصد آن‌ها به ادامه تحصیل روی آورده‌اند. البته معاون وزیر مدعی پنج هزار لازم‌التعلیم بازمانده از تحصیل دائم‌شده و رئیس مرکز آمار آموزش و پرورش اعلام کرده که ۱۴۵هزار نفر و همشهری براساس آمار سازمان ثبت ‌احوال مدعی است که در سال تحصیلی گذشته حدود ۳۰۰هزار کودک در سن دوره ابتدایی (شش تا ۹ساله) در دبستان‌ها ثبت‌نام نکرده‌اند.

ترک تحصیل کودکان دارای دلایل مختلف اجتماعی، اقتصادی و آموزشی و عموما از سر اجبار است. از فقر به عنوان اصلیترین عامل ترک تحصیل دانش آموزان یاد می‌شود. کودکان خانواده‌های فقیر معمولادر سال‌های دوره راهنمایی برای کمک به تامین درآمد خانواده روانه بازار کار سیاه می‌شوند. این کودکان مشمول قانون نیستند و معمولامورد استثمار و سوءاستفاده شدید قرار می‌گیرند. برخی از این کودکان خواسته یا ناخواسته به کارهای خلاف مانند توزیع مواد مخدر و دزدی کشیده می‌شوند و سر از کانون‌های اصلاح و تربیت درمی آورند. اغلب این کودکان لطمه‌های شدید روحی می‌بینند که آثار آن در آینده به صورت انتقامجویی و رفتارهای ضداجتماعی خود را نشان می‌دهد.

گفتنی است فارغ از تعداد دقیق کودکان بازمانده از تحصیل، مساله قابل توجه بحث سهم جنسیتی آنان به تفکیک دختران یا پسران است که آمار‌های غیررسمی‌ای تعداد کودکان دختر را بیش از پسران عنوان می‌کنند؛ مساله‌ای که شاید بتوان علت اصلی آن را دسترسى بیشتر پسران به آموزش نسبت به دختران دانست. در این رابطه شاید می‌توان دلایل اقتصادی‌ای نیز اضافه کرد که به اذعان کار‌شناسان حساسیت خانواده‌هاى کم‏درآمد براى ادامه‏ تحصیل دختران بسیار کمتر از پسران است، چراکه این مساله در نوع خود یک واقعیت اجتماعی است که معمولا خانواده‌هایی که از سطح تحصیلی و اقتصادی پایین‌تری برخوردارند ورود به بازار کار را براى کودکان بر تحصیل و آموزش ترجیح مى‏دهند.
 فرشید یزدانی  فعال حقوق کودک درباره دلایل عدم برنامه‌ریزی برای این کودکان گفته است: «اين كودكان تريبون ندارند، نقش سياسی - اجتماعی و حق رای ندارند و به اين دليل در برنامه ريزی‌‌ها از آن‌ها غافل می‌‌شوند

بنا به گزارش ایسنا در حالی که هر هزینه‌ای برای آموزش ۵ برابر ارزش افزوده تولید خواهد کرد، استمرار نابرابری‌‌ها و كاهش فرصت‌های‌ اشتغال برابر، از تبعات خارج ماندن كودكان از چرخه تحصيل است.

در همین زمینه روزنامه جام جم در شماره روز پنج‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱، از قول مرضيه قاسم‌پور حقوق‌دان، نوشته است: «در قوانين مدنی ايران تاكيد زيادی به ماندن بچه‌ها كنار خانواده‌شان شده به طوری كه حتی اگر آن‌ها مانع تحصيل بچه‌ها بشوند نيز، هيچ نهادی نمی‌‌تواند آن‌ها را از خانواده دور كند. چون در قانون مدنی، تحصيل به عنوان يكی از نيازهای كودكان مشخص نشده و تكليف پدر تنها تامين لباس، مسكن و خوراک آن هم در حد رفع نياز است

نظرات