چرا مسیح مصلوب شد و اهمیت مرگ و قیام عیسی در چیست؟

هدف خدا از آفرینش انسان:   هدفخداوند از آفرینش انسان این بود که خانواده خود را کثیر گرداند. بخشندگی وسخاوت
خداآن را ایجاد میکرد که خداوند انسان را به شباهت خود بیافریند. خداوند به انسانارادۀ آزاد و قدرت تصمیم گیری و  حکمرانی عطا فرمود. انسان نه از لحاظظاهر بلکه از لحاظ عاطفه و احساسات و محبت شبیه خدا آفریده شدهاست.
گناه و سقوط انسان:طبق ِارادۀ آزادی که خداوند در انسان قرارداده  بود  همچنین  یک صندوق رأی هم  باید وجود می داشت و خداوند درختی را درباغعدن قرار داده بود که انسان در خوردن از آن از سوی خدا منع شده بود و این در واقعدموکرات بودن خداوند  را نشان می دهد. که خداوند انسان را آزاد آفرید و به  وی حقانتخاب داده  بود. اما متأسفانه شیطان که سابقاً به دلیل شورش علیه حقیقت و بااستفاده از ارادۀ آزادی که داشت از منزلت و مقام خود سقوط کرده بود با فریب انسان وترغیب وی( حوا) برای خوردن از آن درختی که خدا منع کرده  بود سعی کرد علیه مخلوقدستِ خدا عمل کند. و انسان هم با سرپیچی از قانون خدا در واقع با رای خود از منزلتو مقامی که در حضور خدا داشت سقوط کرد. این سقوط باعث یک مرگ روحانی در انسان شد واین مرگ روحانی به معنای عدم توانایی انسان برای برقراری ارتباطی زنده باخداوند شد. انسان در واقع عملاً و قانوناً حکومت و قدر ت خود را به شیطان داد. نتیجه این سقوطسردرگمی انسان را در بر داشت. انسانی که تا قبل از گناه می توانست به راحتی با خداارتباط برقرار کند و با وی مشارکت داشته باشد. بعد از گناه و سرپیچی انسان از خدالعنت وارد زندگی انسان شد و چون خدا قدّوس است و انسان گناهکار، امکان ایجاد رابطهوجود نداشت. و خداوندِ محبت به انسان وعده ای داد که بوی نجات از آن به مشام میرسید. وعده ای که ظهور یک نجات دهنده را ندا می داد. کسی که می بایست سر شیطان وقدرت مرگ را می کوبید. اما طبق قانون خداوند گناه بهایی دارد که باید پرداخته میشد. خداوند می بایست قانوناً این حیات از  دست رفته را  دوباره احیا می کرد.
نقشه نجات خداخدا که سرشار از محبت و بخشندگی ست برای نجاتانسان سقوط  کرده  نقشه ای تدوین کرد. برای اجرای آن نقشه خداوند شخصی به نام ابرامرا فرا خواند با وی عهد بست که نسل او را کثیر و مبارک گرداند و از طریق نسل او همهاقوام جهان  برکت خواهند یافت که این برکت عظیم هدیه  خدا و نجاتی است که برایانسان در نظر دارد. خداوند  با وعده ها امید  را در ابرام زنده کرد و ابرام نیز باایمان آن را پذیرفت در حالی که هنوز هیچ فرزندی نداشت. سپس خداوند نام ابرام را بهابراهیم تغییر داد که به معنای «پدر امتها» می باشد. بعد از تقریباً بیست و پنج سالاز وعده خدا ابراهیم که صد ساله و همسرش سارا که نود ساله بودند و بدن آنها تقریباًمرده بود را فرزندی بخشید. بدین ترتیب وعده خدا به طور معجزه آسا به ظهور رسید تانقشه عظیم خداوند همچنان به پیش رود سپس خداوند از طریق نسل ابراهیم قومی به وجودآورد و آن را اسراییل نامید. نام یکی از فرزندان اسحاق یعقوب بود که صاحب دوازدهفرزند شد و سپس خداوند نام یعقوب را به  اسراییل تغییر داد که به معنای « مقدس شده» می باشد. این قوم بعدها به مصر کوچ کردند و در آنجا کثیر شدند. اما فرمانروای مصرآنها را به بردگی گرفت.
بعد از تقریباً چهارصد و پنجاه سال بردگی خداوند آنها را بادستی نیرومند و با معجزات به وسیله موسی بیرون آورد. اما قومی که برای نسلها در مصرمانده بودند، آداب و رسوم مصریان را فرا گرفته بودند. و فرهنگ بت پرستی در بین آنهارسوخ کرده بود. خدا  از طریق موسی شریعت را به آنها داد. و این شریعت آنها را ازهمه آداب و رسوم مصریان منع می- کرد و با این قوانین، قوم اسراییل از دیگر اقوم بتپرست تقدیس می شد. اما در کل، شریعت به ما نشان می دهد که حد اقل استاندارد خدابرای درست زیستن چیست واینکه هر انسانی بداند که نسبت به این استانداردها گناهکاراست. و از جلال خدا قاصر آمده است. طبق بعضی از قوانین شریعت برای هر گناهی کهسهواً انجام می شد باید با قربانی کردن حیوانی کفاره می شد که قادر نبود حسمحکومیّت را  بردارد. انسان برده گناه شده بود و قدرت گناه بدون خواست انسان برزندگی انسان حکمرانی می کرد. نتیجۀ گناه روز به روز بدتر می شد و انسان به دلیلسقوط از جایگاهش قادر نمی بود که قوانین شریعت را به جا آورَد. و قوم اسراییل برایهزاران سال، نقشه نجات انسان وکلام خدا را به دوش میکشیدند.
هنگامی که در اسراییل حکومت پادشاهی تأسیس شد خداوند وعدهفرمود که نجات دهنده از نسل داود خواهد آمد، از باکره تولد خواهد شد، در بیت لحممتولد خواهد شد و جان او قربانی گناه خواهد شد. اما این امر چندان هم آسان نبود. این قوم صاحبِ وعده سالها با شیطان دست و پنجه نرم می کردند. و یا در جنگ بودند ویا به اسارت برده می شدند. اما هر بار انبیایی ظهور می کردند و وعده آمدن منجی رادر اذهان قوم زنده  می کردند. و برگهای تاریخ این قوم روز به روز ضخیم تر و کهنه ترمی شد که همه در تاریخِ ایّام پادشاهان اسراییل مکتوب است. اما همچنان وعده خدا پابر جا بود. تا اینکه فرشته خداوند بر دختری باکره، مریم نام ظاهر شد و تولّد نجاتدهنده را از طریق وی اعلام کرد. تا پیشگویی کلام خدا در اشعیا 7: 14 به وقوعبپیوندد. آخرین نبی عهد عتیق یعنی قبل از مرگ و قیام عیسی مسیح، یحییِ تعمید دهندهبود که ظهور منجی را به مردم موعظه می کرد و این هم پیشگویی دیگر کتاب مقدّس می بودکه در کتاب اشعیا نبی باب 3:40-4 به آن اشاره می کند. یحیی  راه را برای خداوندعیسی مسیح مهیا می کرد.
تولّد عیسی مسیح
تا اینکه سر انجام وعدۀ عظیم خدا به وقوع پیوست. نوری عظیم درتاریکی درخشید.پادشاهی متولّد شد که پادشاهی او ابدی می باشد. کاهنی متولد شد کهبرای ما یک بار برای همیشه باید قربانی گناه را می گذراند. گناهانی که قرنها بر رویدوشِ بشریّت سنگینی می کرد. و نتایج آن دامنگیر همه خلقت شده بود. خلقتی که در دردیهمچون درد زایمان به خود می پیچید. محبت عظیم خدا و کلام نجات بخش او جسم پوشید. یوحنا 1:1 .
این است داستان نجات دهنده ما،عیسی مسیح.بعد از ملاقاتفرشته خداوند با مریم و مژده ظهور منجی از طریق وی سرانجام نجات دهنده چشم به جهانِتاریک گشود. جهانی که تاریخ آن دستخوش تولد عیسی مسیح شد. خدا در جسم انسانی خود راآشکار کرد. کولسیان 2 :9« زیرا الوهیّت به طور كامل در مسیح مجسم شد» از آنجایی کهانسان در اثر گناه شناخت خود را از خدا از دست داده بود. خدا در جسم انسانی یا( فراباشنده ) در بُعد تاریخ ظاهر شد تا انسان درک درستی از خالق خود داشته باشد وبتواند راه گم شده خود را پیدا کند. عیسی مسیح فرمود هر کس مرا دیده پدر را دیده وهر کس به من ایمان آورد به فرستنده من ایمان آورده است. یوحنا 9:14-11 .
مرگ عیسی مسیحاز آنجایی که انسان در اثر سرپیچی از خدا،حاکمیّت خود را به طور قانونی به شیطان سپرده بود. بنابراین دچار یک مرگ روحانی شدهبود. و انسان باید به طور قانونی حیات از دست رفته خود را بدست می گرفت. خدا نمیتوانست با قدرت عظیمش این حاکمیّت را پس بگیرد. چون اگر این موضوع ِاعمال می شد خداقانون خود را زیر پا می گذاشت. و همچنین انسان از دست داده بود، انسان نیز باید پسمی گرفت. بنابراین خدا انسان شد تا به نمایندگی از انسان تمام بهای گناهان راپرداخت کند. عیسی مسیح با انجام معجزاتِ بسیار، مسیح بودن خود را ثابت کرد. و خودعیسی مسیح بارها اعلام کرد که باید در راه گناهان بسیاری بمیرد. مرقس 10 : 32-34 « عیسی و شاگردان در راه اورشلیم بودند و عیسی پیشاپیش شاگردان حركت میکرد. شاگردانمتحیّر بودند و کسانیکه از عقب آنها می آمدند، بسیار می ترسیدند. عیسی دوازده شاگردخود را به كناری برد و دربارهٔ آنچه كه می باید برایش اتّفاق افتد، با آنها شروع بهصحبت كرد  ۳۳و به آنها فرمود: «ما اكنون به اورشلیم می رویم و پسر انسان به دستسران كاهنان و علما سپرده خواهد شد. آنها او را محكوم به مرگ خواهند كرد و به دستبیگانگان خواهند سپرد.  ۳۴(متّی 20:20-28) آنها او را مسخره خواهند نمود و به رویشآب دهان خواهند انداخت، او را تازیانه خواهند زد و خواهند كشت، امّا پس از سه روزدوباره زنده خواهد شد.» اما سر انجام زمان فرا رسید، وی بدست رومیان سپرده شد کهکشته شود.
اما پیلاطس، فرماندار رومی وقتی از عیسی مسیح بازجویی نمود اعلامداشت که در وی هیچ گناهی نمی بیند واین مرا به یاد عهد عتیق می اندازد زمانی هم کهدر عهد گذشته گوسفند و یا گاوی را برای قربانی می آوردند، آن گوسفند برای آنکهسلامت و بی عیبی آن ثابت می شد باید مدتی در محلی نگهداری می شد تا از سلامت آناطمینان حا صل می کردند. و عیسی مسیح نه تنها بوسیله پیلاطس بلکه بوسیله هیرودیس همباز جویی شد ودر او عیبی یافت نشد. تا پیشگویی اشعیا نبی به وقوع بپیوندد که فرمود: هر چند در او حیله ای یافت نشد اما خداوند را پسند آمد که او را مضروب نموده بهدردها مبتلا سازد. چون جان او را قربانی گناه ساخت. اشعیا:4:53-12.در اینجا بهاهمیّت مرگ عیسی مسیح پی می بریم. او تمام سندهایی را که علیه ما بود بر صلیب خودمیخکوب کرد. کولسیان 14:2 . سندهایی که گناهان و محکومییت ما را شاهد بودند. همهآنها بر صلیب عیسی مسیح میخکوب شد.
زمانی تمام قدرتهای تاریکی بر انسان حکمرانی می کردند امامسیح ما را از چنگ نیرومند ظلمت رهانید و به پادشاهی خود منتقل ساخت. کولسیان 1: 13. وقتی انسان مرتکب گناه شد در واقع قانوناَ رأی و حاکمیت خود را به قدرتهایتاریکی داد. اما عیسی مسیح با مرگ خود ما را از این حاکمیت آزاد ساخت.مسیح برروی صلیب، تمام قدرتهای آسمانی و فرمانروایان را خلع سلاح كرد، بر آنها پیروز شد وآنها را پیش همه رسوا ساخت. کولسیان 2: 15.  گناه زمانی بر ما با قدرت فرمانرواییمی کرد اما با مرگ عیسی مسیح شیطان وقدرتهای تاریکی خلع سلاح شدند. چون کسی که بهعیسی مسیح ایمان دارد نسب به گناه مرده است در اینصورت گناه بر ما قدرت ندارد.
رومیان 7 :1-6 .« ای دوستان من، شما از قوانین اطّلاع دارید ومیدانید كه انسان فقط تا زمانیکه زنده است، ملزم به اطاعت از قانون است.  ۲مثلاً یکزن شوهردار، تا وقتیکه شوهرش زنده است، قانوناً به او تعلّق دارد، امّا اگر شوهر اوبمیرد، دیگر آن زن از قانونی كه او را به شوهرش مقیّد میساخت، آزاد است.  ۳از اینجهت اگر آن زن در زمان حیات شوهرش با مرد دیگری زندگی كند، زناكار خوانده خواهد شد. امّا اگر شوهرش بمیرد، دیگر این قانون شامل حال او نیست و چنانچه با مرد دیگریازدواج كند، مرتكب زنا نمیشود.  ۴ای دوستان من، شما نیز در همین وضع هستید. شما چونجزئی از بدن مسیح هستید، نسبت به شریعت مرده اید و اكنون به آن کسیکه پس از مرگزنده شد تعلّق دارید تا در نتیجه برای خدا ثمری بیاوریم.  ۵زیرا هنگامیکه ما گرفتارطبیعت نفسانی بودیم، شهوات گناه كه به وسیلهٔ شریعت برانگیخته شده بود در وجود ماكار میکرد و موجب مرگ ما میشد.  ۶جنگ طبیعت نفسانی با روح خداامّا اكنون از قیدشریعت آزاد شده ایم زیرا نسبت به آنچه كه ما را در بردگی نگاه می داشت، مرده ایم تابه طور تازه ای یعنی به وسیلهٔ روح القدس خدا را خدمت كنیم، نه مانند گذشته كه ازقوانین نوشته شده اطاعت میکردیم. چون در مرگ مسیح شریک شده ایم. پس دیگر قانونشریعت نمی تواند بر ما حکمرانی کند. چون نسبت به گناه در مسیح مرده ایم و او کهالحال در من زندگی میکند نه من بلکه مسیح است. عیسی مسیح در من تعویض شد.
من ذات قدوس مسیح را بر خود گرفتم و مسیح ذات گناهکار من را برخود گرفت. دوم قرنتیان 5 : 21 .«زیرا او را که گناه نشناخت، در راه ما گناه ساخت تاما در وی عدالت خدا شویم». زمانی به خاطر گناهانمان را بطه مان با خدا قطع شده بود. اما مسیح با مرگ خود بر روی صلیب ما را با خدا آشتی داد و آن جدایی که بین انسان وخدا بود برداشته شد. ما زمانی از خدا دور و در افکار و اعمال خود با خدا دشمنبودیم. کولسیان 1 : 20 -21 .اما الحال بوسیله مرگ جسمانی مسیح با او متحد شده وپاک و بی آلایش در حضور خدا هستیم. کولسیان 1 : 22.در گذشته اگر کسی می خواستجزو قوم یهود باشد، باید طی انجام مراسمی وبا پیروی از اصول و عقاید خاصی این عملرا انجام می داد. یکی از این رسومات عمل ختنه بود. و پولس رسول اشاره می کند کهبوسیله کار مسیح بر روی صلیب و اتّحاد ما با وی، ختنه شده ایم، نه ختنه ای که بادست صورت گرفته، بلکه با ختنه مسیح یعنی قطع طبیعت نفسانی است از این طریق ما واردعهد جدید خدا شده ایم واین عهد بهتر زعهد قدیم است. ما هم ارث با مسیح شده ایم. وصاحب وعده ها وحیات جاودانی. ما دیگر زیر شریعت نیستیم که مطابق با شریعت محکومشویم بلکه زیر فیض هستیم ومحض فیض نجات پیداکرده ایم. ما نسبت به شریعت مرده ایمزیرا هر جا شریعت باشد گناه زنده می شود. اما درمسیح ما نجات و حیات داریم.
امروز همان حقی را که مسیح در حضور خدا دارد ما نیز از آن حقبهره مند هستیم. خدا در مسیح ما را خلقتی تازه ساخته و همه چیزهای کهنه در گذشتهاست. دوم قرنتیان 5 : 17 . ما در مسیح مجودی جدید هستی و هیچ محکومیتی برای ما وجودندارد. رومیان 8 : 1 . زیرا فرمان حیات بخش روح القدس که در اتحاد با مسیح یافت میشود مرا از فرمان گناه و مرگ آزاد کرده است. رومیان 8 :2 . آنچه ما از انجامش عاجزبودیم در مسیح انجام شد و ما بوسیله ایمان به عیسی مسیح در اتحاد با وی قرار میگیریم و کامل می شویم. رومیان 8 : 3-4 . آنچه را كه شریعت به علّت ضعف طبیعت نفسانینتوانست انجام دهد، خدا انجام داد. او فرزند خود را به صورت انسان جسمانی وگناهكار، برای آمرزش گناهان بشر فرستاد و به این وسیله گناه را در ذات انسانی محكومساخت. خدا چنین كرد تا احكام شریعت به وسیلهٔ ما كه گرفتار طبیعت نفسانی خودنیستیم، بلكه مطیع روح خدا میباشیم، بجا آورده شود
ما امروز فرزند خدا هستیم و میتوانیم از حق فرزند خواندگی خوداستفاده کنیم. افسسیان 3 : 14.امروز در مسیح ما مقدسین خوانده می شویم به خاطرآنچه مسیح انجام داده.پس خون مسیح عهدی تازه و برتر میباشد. و در شبی که خداوندما تسلیم می شد نان را گرفت پاره کرده و به شاگردان داد و فرمود بگیرید و بخورید. این است بدن من که بری شما داده می شود و سپس جام را برداشت و فرمود بگیرید وبنوشید. این است خون من که به خاطر گناهان بسیاری ریخته می شود.پس خون مسیحعهدی جدید می باشد که در آن آمرزش گناهان از راه فیض میسر می باشد.قیام عیسیمسیح از مردگان.صبح روز یکشنبه وقتی مریم وچند تن از زنان دیگر برای تدهین عیسیبه سر قبر رفتند با قبر خالی عیسی مسیح مواجه شدند.سپس دو نفر با لباس سفید به آنهاگفتند که چرا زنده را در میان مردگان می جویید.وقتی عیسی مسیح بر صلیب جان داد،روز سوم از مرگ قیام کرد. اول قرنتیان 15 :3-4 .
وقتی عیسی مسیح از مردگان قیام کرد ما به وسیله این قیام عادلشمرده شدیم. رومیان 4 :25 .او به خاطر گناهان ما تسلیم مرگ شد.در واقع مرگ مسیح بهخاطر گناهان بشر بود و قیام وی و رفتن وی به حضور پدر به عنوان کاهن و بردن خون خودبه عنوان کفاره ما را عادل شمرد. عیسی مسیح اکنون در دست راست پدر برای ما شفاعت میکند.همان طور که مرگ از طریق گناه آدم گریبانگیرهمه شد، همچنین از طریق مسیحقیامت از مردگان فرا رسید. اول قرنتیان 15 : 21 . عدالت خدا بر صلیب و بوسیلهعیسی مسیح انجام شد. عیسی مسیح فرمود: من قیامت و حیات هستم. یوحنا 11: 25 .قیام مسیح بزرگترین واقعه ای است که تا کنون رخ داده. و تاریخ و زندگی بشر رادگرگون ساخته. مسیح کاهن اعظم به حضور خدای پدر می باشد با خون خود که قربانی ابدیو مورد پسند است برای ما شفاعت می کند.بعد از قیام مسیح و صعود وی به آسمان ماشاهد نزول روح القدس هستیم. چون خون مسیح گناهان ما را کفاره کرد. ودر قیام وی ماعادل شمرده شدی
. بعد از آن خدا از روح خود بر ما ریخت که ما را فرزند ساخت. همانروحی که بوسیله آن فریاد میزنم ابّا یعنی پدر.
 

نظرات