دستنوشته ای از ارژنگ داوودی زندانی سـیاسی زندان گوهردشت کرج





دستنوشته ای از ارژنگ داوودی زندانی سـیاسی زندان گوهردشت کرج
به نقل از صفحه فيسبوك مهران برزگری
شهر دوقلوهای به هم نچسبیده
با یاد خدا
ایرانیان پراکنده در سراسر گیتی؛
برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم، متشکل شویم.
هم میهنان؛
مردمان هیچ سرزمینی نمی توانند شاهدانی منفعل بر فاجعه وقفه در امور پیشرفت و آبادانی همه جانبه در کشور خود باشند. اهالی همه جوامع بشری به ویژه در مرحله ای که موجودیت خود را در خطر ببیـنند، داوطلبانه حاضر به پرداخت هزینه و حتی بذل جان می گردند تا موانع سمج را از سر راه برداشته و شرایط مساعدی برای تداوم بقای شایسته خود فراهم بیاورند.
مشکل اصلی در کشور ما از آنجا آغاز شد که در اوایل انقلاب، رفسنجانی که خود در میان مبارزان اصـیل و انقلابیون راسـتین، هیچ یار و یاور قابل اعتنایی نداشت، با علم و اطلاع از حال و روز ناسالم شیخ علی خامنه ای، این شیخ شیره چی را به عنوان بله قربان گوی خود از مشهد فرا خواند و وارد میدان کرد!؟
این دو کور قدرت پرست، عصای کج و معوج همدیگر شدند. از یکسو با دستـبرد بی حساب و کتاب به خزانه کشور برای تطمیع اراذل و اوباش به منظور یارگیری از میان اینگونه پسمانده های اجتماع و از دیگر سو چون در پی کسب مشروعیت کاذب بودند با رانت پردازی های مسرفانه از کیسه مردم بپاخاسته به تنی چند از زندانیان لومپن-سیاسی، به منظور سوء استفاده از وزن ناچیز آنان در صدد توجیه و دفاع از اقدامات جنایتکارانه ای که در سر می پروراندند، برآمدند.
اقداماتی از قبیل حذف ناجوانمردانه مدعیان شایسته -اعم از خودی یا غیرخودی!؟- کشتار بی شرمانه انقلابیون اصـیل، حبس و ترور فیزیکی یا شخصیـتی رهبران ملی، اجبار به مهاجرت یا تبعید مبارزان راسـتین و دستـیازی به بسیاری رذالت های دیگر به ویژه در حق زندانیان و فعالان سیاسی دوران ستمشاهی تا بدانجا که در سایه اینگونه فعل و انفعالات فضاحت بار، امکان طی مدارج ترقی نکبـت بار خود را یکی پس از دیگری فراهم آوردند.
این دو که ارتجاع و تعصب در تار و پود کج و معوج شان با خودپرستی و عقده های گونه گون در هم تنـیده شده، حتی حکومت الیگارشی آخوندک های سیاست زده را نیز برچیدند و هر یک از آنها به روال محکوم به شکست سلاطین پیشین به اعمال استـبداد مطلقه فردی در زیر-مجموعه حوزه وسیع اقتدار خود روی آورد. بدین طریق ویروس نیمه جان استـبداد دوباره جان گرفت و این بار بسیار بدخیم تر از پیش در سراسر کشور شیوعی زهرآگین یافت.
هم میهنان بپاخاسته؛
هر چند که در ماه های اخیر، مواضع متضاد دو جناح اصلی حکومت، دقیقا بازتاب به بن بست رسیدن رویه های پیشین و بیانگر وجود نوعی تضاد حقیقی در میان لایه های پایین دستی نیروهای سیاسی رژیم است، اما دوقلوهای بهم نچسبیده به نوبه و نقش خود و در هماهنگی مطلق با یکدیگر، هر کدام پیشاپیش، یک سر چوب را محکم چسبیده تا توفان جریانات آتی به هر طرف که بچرخد، آنها به زعم باطل خود بتوانند کمافی السابق اوضاع را کنترل کرده، اجازه ندهند عنان اختیار امور از دست شان خارج شود.
ولی خوشبختانه روند مستقل امور، بر اساس اراده جمعی کارکنان و زحمتکشان سراسر کشور به جهتی دیگر و مغایر با میل و اراده آنان، یعنی به سوی انقلاب سوم ایرانیان، شتابان خیز محسوس برداشته و بدون تردید به زودی شیرازه پوسیده امور رژیم از دستان بی کفایت هر دو جناح صوری و دو سرکرده سمج آنان، خارج خواهد گردید.
بنابراین آنچه امروز هم مانند ۳۷ سال گذشته ولی بسیار متظاهرانه تر از پیش، بین این دو شیاد می گذرد، ترفندی دیگر در ادامه همان سناریوی!؟ جنگ زرگری نخ نما شده آنان به ویژه در دو دهه اخیر است که برای حفظ قدرت غصبی و ثروت نجومی، مردم فریبانه نقش ها بازی کرده و هنوز هم بازی می کنـند.
لذا بایستی کاملا هشیار باشیم تا بیش از این قربانی فریبکاری ها و روباه گری های دو سرکرده جنایتکار دو جناح صوری باند مافیای دغلکاران نشویم. زیرا همان طور که تا کنون با هر ترفندی که امکانش را یافته اند، خودطلبانه و به جد بر خلاف خواست ها و ناخواست های ایرانیان کوشیده اند، اینک نیز همچنان با جدیت هر چه تمام تر می کوشند تا تحت عناوین یاوه ای چون "حفظ نظام" و "منافع ملی!؟" در ازای نابودی هر چه بیشتر ایران، ایرانی و ایرانیت، سیطره خود را حفظ نموده و چند صباحی بیشتر بر اریکه قدرت باقی بمانند.
هم میهنان بپاخاسته به پیش؛
پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایرانیان
دیر زیوی و شاد زیوی همگان را آرزومندم؛
زنده باد ایرانی؛
پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۴ خرداد ماه ۹۴

نظرات