اسیدپاشی، استفادۀ ابزاری از حکم دینی برای پیشبرد امر سیاسی


همه چیز از یک اصل دین.ی شروع شد؛ "امر به معروف و نهی از منکر" هرچند جزو "فروع دین" است اما در حکومتی که برگرفته از قوانین اسلامی است، این فرع تبدیل به اصل شده است.
 « محبت نیوز»  - از ابتدای برپایی حکومت اسلامی در ایران شعار "امر به معروف و نهی از منکر" همه جا دیده و شنیده می‌شود؛ از روی دیوار خیابان‌ها و مدارس و مراکز تفریحی و ادارات دولتی گرفته تا رادیو و تلویزیون و خودروهایی که به همین منظور در خیابان‌های شهر جولان می‌دهند.
چند روزی است اما که این اصل یا فرع دینی، تبدیل به یک معضل اجتماعی شده؛ آنجا که دستاویزی شده است برای جرمی آشکار: اسیدپاشی بر صورت دخترانی که قوانین مورد قبول یک عده خاص را در پوشش خود رعایت نکرده بودند.
حالا بحث در میان معتقدان به اسلام بر سر این است که اصولا جایگاه این اصل دینی در قوانین حاکم بر جامعه کجاست.
به گزارش دویچه وله، حسن فرشتیان، دین‌پژوه مقیم پاریس، با تاکید بر اینکه از دیدگاه اسلام و شریعت، "امر به معروف و نهی از منکر" یک امر لازم و ضروری است، تصریح می‌کند آن چیزی که در فقه وجود دارد با آن چیزی که در قانون می​تواند بیآید و یا آمده، تفاوت​​هایی دارد.
او می‌گوید: «در ایران امر به معروف و نهی از منکر محدود شده به امر و نهی نسبت به رفتارهای ظاهری و در رفتارهای ظاهری هم محدود شده به پوشش و آن هم باز محدود شده به پوشش خانم​ها به​عنوان حجاب. در حالی که امر به معروف و نهی از منکر اصل بسیار بزرگتری است و اگر امروز بخواهیم آن را در چارچوب قانون بگذاریم باید آن را به​عنوان یک اصل نظارت و مسئولیت همگانی مطرح کنیم».
این کارشناس امور دینی در تشریح اصل "نظارت همگانی" بر این نکته پافشاری می‌کند که در نظارت همگانی دولت باید قدرت را در دست داشته باشد و اشخاص تنها می‌توانند موارد دیده‌شده را به نهادهای مسئول گزارش دهند و منتظر اقدام عملی آنها بمانند.
وقتی یک دستور دینی، سیاسی می‌شود
"امر به معروف ونهی از منکر" تا زمانی که در حد یک دستور دینی باقی بماند مثل بقیه اعتقادات نمی‌تواند برای جامعه خطرآفرین باشد اما مشکل از جایی آغاز می‌شود که این دستور دینی از داخل کتاب‌های فقهی راه به جامعه باز می‌کند و حتی سیاسی می‌شود.
دکترعلی اکبر مهدی، جامعه‌شناس مقیم کالیفرنیا، دراین باره می‌گوید: «شما در جامعه​ای هستید که دین و دولت درهم ادغام شده و دولت هر عمل شهروندان را یک عمل سیاسی می​داند و هر عمل خودش را به​عنوان یک نهاد سیاسی، عمل دینی هم می‌داند. بنابراین جدا کردن این نوع رفتار از سیاست خیلی سخت می​شود. وقتی ائمه جمعه که افرادی هستند که باید تبلیغ و تشویق دین را بکنند، تبلیغ و تشویق سیاست​های دولت را می​کنند، بنابراین شما با ادغام سیاست با عمل اجتماعی، به​خصوص اگر به شکل جمعی و سازمان​یافته​ در سراسر کشور اجرا شود، مواجه هستید».
این جامعه‌شناس، سیاسی شدن اصول و فروع دینی را در نهایت به ضرر دولت هم می‌داند و معتقد است حاکمیت جمهوری اسلامی اکنون دچار یک تضاد شده: «وقتی نهادهای دینی، دولت را قبضه می‌کنند و می‌خواهند از طریق دولت و با ابزار سیاسی دین را پیاده کنند قاعدتن اسلحه سیاسی را در دست اشخاص قرار می‌دهند و امر به معروف را تبدیل به یک عمل سیاسی می‌کنند. این​ها دقیقن نشان‌دهنده‌ی​ این است که دولت و حاکمیت دچار یک گرفتاری وسیعی با خودش است، یک تضاد نهادی که ترکیب دین و دولت می‌آفریند، امروز گریبانگیر جمهوری اسلامی شده است».
فتوا دهندگان هم به اندازه اسیدپاشان مقصرند
بسیاری گفته‌اند اسید پاشیدن بر صورت دختران اصفهان، آخرین پله از سلسله پلکانی بوده که با دمیدن بر طبل "مبارزه با بدحجابی" ساخته شده است.
حسن فرشتیان در این باره می‌گوید: «در بحث تقصیر و مجازات نه تنها عاملان این کار خلاف قانون مرتکب شده​اند، بلکه کسانی که فتوا به این قضیه داده​اند و حتی بالاتر از آن، کسانی که این جو را در جامعه ایجاد کرده​ا​ند، کسانی که بر این طبل می​کوبند و مشکلات جامعه را در بی​حجابی زنان می‌بینند و کسانی که با طرح مسئله​ی امر به معروف و نهی از منکر، افراد جامعه را در برابر همدیگر قرار می​دهند، بدون اینکه راهکارهای درستی را برای اصل نظارت همگانی ارائه کنند و امور را فقط در این صورت مسئله منحصر و ساده می​کنند، این​ها هم مسئولند و این فقط منحصر به ائمه جمعه و روحانیون نیست. این ثمره​ی کار آنها و روند طبیعی کار آنهاست».
حالا شش زن با صورت‌های سوخته و چشمان کم‌سو و بی‌سو شده منتظرند تا ببینند، عدالت درباره کسی که اسید را پاشید و کسی که تشویق به این کار کرد چگونه اجرا می‌شود. انگیزه، اجرای اصل و فرع دین یا انتقام‌گیری از جامعه، هرچه بوده اکنون یک چهره سوخته برای قربانیان مانده و چشمانی که دیگر سویی ندارند

نظرات