سال 2013 ، ایران زندانی برای اهالی رسانه !

 

.نظام جمهوری اسلامی در طول حیات خود بارها با محدود کردن رسانه ها و حبس روزنامه نگاران، کشور را به زندانی برای روزنامه نگاران بدل کرده است .

راه دیگر - مهدی ساوالان پور
« محبت نیوز» -بررسی‌های کمیته حمایت از روزنامه نگاران نشان می‌دهد بیش از نیمی از تمام روزنامه نگاران زندانی در سراسر جهان در سال ۲۰۱۳ در ترکیه، ایران، و چین زندانی بوده‌اند و ایران با دارا بودن ۳۵ روزنامه نگار زندانی در رتبه دوم جهان قرار دارد.
بر اساس اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی، نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند و تنها در صورتی که مطالبی خلاف قانون درج کنند طبق قانون به موضوع آنها رسیدگی می‌شود و این درحالی است که نباید به نام حفظ استقلال، تمامیت ارضی کشور و بهانه‌های واهی، آزادی‌های مشروع در انتشار اخبار محدود گردد.
نظام جمهوری اسلامی در طول حیات خود بارها با محدود کردن رسانه‌ها و حبس روزنامه نگاران، کشور را به زندانی برای روزنامه نگاران بدل کرده است، به گونه‌ای که پس از انتخابات سال ۸۸ زندانهای کشور میزبان جمع بسیاری از اهالی رسانه گردید. کمیته دفاع از روزنامه‌نگاران در گزارش خود در این درباره می‌گوید: تعداد روزنامه‌نگاران زندانی در ایران از ۴۵ نفر به ۳۵ نفر کاهش پیدا کرده و اما دلیل این کاهش، پایان دوران محکومیت این روزنامه نگاران بوده است.
در ادبیات رسانه‌، عنوانی وجود دارد که به "خطوط قرمز" معروف شده‌ و این خطوط در نظام جمهوری اسلامی دایره بسیار گسترده‌ای را در بر گرفته است و تخطی از این خطوط برای اهالی رسانه تبعاتی همچون حبس را به دنبال خواهد داشت.
برای نخستین بار از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی حتی شاهد این مساله هستیم که وزارت ارشاد دولت یازدهم در دستور العملی به رسانه‌ها ، آنها را مکلف کرده است که از این پس نباید به طور مستقیم "خبرهایی پیرامون مذاکرات هسته‌ای ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی" و هم‌چنین قرارداد کرسنت که بین شرکت اماراتی "کرسنت پترولیوم" با "شرکت ملی نفت ایران" منعقد شده و این دعوا در دادگاه لاهه در جریان است، خبری منتشر کنند.
اعلام این گونه مواضع نسبت به انتشار آزاد اخبار در رسانه‌ها، بر خلاف شعارهای انتخاباتی، مصداق همان خطوط قرمزی است که مقرر بود توسط وزارت ارشاد و حسن روحانی برداشته و کمرنگ شود و به جای ممنوعیت برای القلم‌ها، صراحت القلم‌ها جایگزین گردد.
به نظر می‌رسد این ممنوعیت در نظام جمهوری اسلامی امری واجب و غیر قابل تغییر است و مشاهده می‌شود امروزه در کشور حتی با آمدن حسن‌ روحانی و وعده آزادی رسانه‌ها، این مساله اتفاق نیافتاده و این خطوط قرمز همچنان برای رسانه های کشور ممنوعیت انتشار اخبار را راهبری می‌کند.
این خطوط قرمز که بعضا نامرئی هستند بسته به زمان و مکان نمود پیدا می‌کنند، به حدی برای جامعه رسانه ای ایران گسترده شده است که حتی برخی از روزنامه نگاران از انتشار اخبار معمولی در هراس هستند و رسانه‌ها را دچار نوعی خود سانسوری کرده است.
مسئولان وزارت ارشاد و دولت‌مردان باید به جای اینکه تمام مشکلات را روی دیوار کوتاه مطبوعات بریزند اجازه دهند که رسانه‌ها با فراغ بال و آزادی عمل وقایع رخ داده در کشور را با مردم در میان بگذارند.
در بین مقامات ایران ترس از انتشار حقیقت و شنیدن استدلال‌های مخالف باعث گردیده است هر روز محدودیت‌های گسترده‌ای بر ضد رسانه‌ها اعمال گردد و حتی با وجود تغییر دولت و آمدن حسن روحانی در کسوت هفتمین رییس جمهور ایران، این محدودیت‌ها عملا کاهشی نیافته است.
در تمام نظام‌های حاکمیتی این عقیده وجود دارد که انتقاد سازنده باعث پیشرفت در جوامع می‌گردد، اما در ایران هر انتقادی به مثابه محاربه و مخالفت با نظام شناخته می‌شود و همین امر باعث گردیده رسانه‌های کشور را دچار خودسانسوری کرده و هر نگاه مخالفی را به تنبیه و حبس محکوم کنند.
حسن روحانی در منشور حقوق شهروندی خود به صریح القلم بودن روزنامه نگاران اشاره کرده است اما عملا در فضایی که نه تنها اهالی رسانه، بلکه وبلاگ نویسان ساده‌ای همچون ستار بهشتی تحت فشار و کشته شدن قرار می‌گیرند، چگونه قلم‌ها می‌تواند زیر سایه این رفتار، صریح حرکت کنند و انتظار داشت روزنامه نگاران بیانی صریح و بی پرده داشته باشند.
خبرنگاران و روزنامه نگارن امید داشتند که با تغییر دولت و اشاعه فرهنگ اعتدال در کشور که از سوی حسن روحانی وعده داده شده بود، فضایی مطلوب بر انتشار اخبار و آزادی روزنامه نگاران دربند اتفاق بیافتد که عملا این امر صورت نگرفته و همچنان ایران در رده‌های بالای محدودیت برای رسانه‌ها در جهان جای خوش کرده است.
هفتمین رییس جمهور ایران باید بر این نکته واقف باشد که نباید در محدوده فعالیت رسانه‌ها آنقدر خطوط قرمز کشید که هیچ جایی برای توسعه جامعه و حرکت وجود نداشته باشد و ادامه حبس روزنامه نگاران و یا تهدید اهالی رسانه، تنها حرکت در مسیری است که محمود احمدی نژاد به کرات آن را طی کرده و سرانجامی جز نگاه منفور مردم و جامعه جهانی را به دنبال نداشته است.

نظرات