تنها
فرزند محیطبان دنا،متهم به قتل یک شکارچی با ارسال نامه ای به رئیس سازمان
حفاظت از محیط زیست از وی درخواست کرد تا به پدرش کمک کنند. اسمش نازنین
است، نازنین خالدی. دختر غلامحسین خالدی، محیطبان محکوم به اعدام. نوشته:
“یک شب که در فراق پدرم اشک میریختم و زاری میکردم به مادرم گفتم میشود
روزی من در میان همسالان دست در دست پدر از نوازش پدرانه برخوردار شوم.”
او از همهی هنرمندان و مقامات محیط زیستی چون خود معصومه ابتکار، روحانی، هنرمندان و مردم کمک خواسته است.
قانون، چنین کودکی را در این سن مسئول نجات پدرش کرده است. قانونی
ناکارامد که مردم را به شیوهی ریش سفیدی و قبیلهای در برابر هم قرار
میدهد. محیطبان از منابع طبیعی و جان خود دفاع کرده؟ حالا که برای قانون
مهم نیست. خانوادهی شکارچیِ غیرقانونی که اکنون کشته شده باید راضی شوند.
(پس نقش قانون چیست؟ پس مردم برای چه دستگاه عریض و طویل قضایی مالیات
پرداخت میکنند؟)
اوایل پاییزبا یک خبر همراه بود:
تلاشها برای نجات جان محیطبان به یک جمله ختم شد :امید به رافت خانواده مقتول. حالا دختر این محیط بان به آمارهای غیررسمی در 3 دهه گذشته نشان می دهد که بیش از 450 نفر از محیط بانان در درگیری با شکارچیان متخلف دچار قطع عضو شده اند . سرپرست دفتر حقوقی سازمان حفاظت محیط زیست هم می گوید که در 10 سال اخیر این بیستمین موردی است که دو طرف در درگیری کشته شده انداو البته اضافه می کند که اجرای قوانین و مقررات به شکل صحیح می تواند مانع چنین اتفاق ناراحت کننده ای شود چنانچه محیط بانان تحت نظارت دادگستری دوره های آموزشی را بینند و برای به کارگیری سلاح و برخورد با متخلف از آن استفاده کنند.
و البته نمی گوید که نبود یا کامل نبودن قانون تا چه حد در چنین اتفاقاتی تاثیر گذار است چرا که بسیاری از مدافعان محیط زیست باور دارند، آن که محیط بان را نشانه می رود، شکارچی نیست، قانونی است که به واسطه نقص آن، دست شکارچیان متخلف را برای به گلوله بستن محیط بان ها باز گذاشته است. همان قانونی که نقصش باعث می شود اگر محیط بانی در دفاع از خود یا پاسداری از بیت المال تیراندازی کند ، محیط بان باید تا ماه ها مهمان چاردیواری زندان شود، خانواده اش بی سرپرست رها شود و حتی تا پای چوبه دار برود. این حکایت بسیاری از محیط بان هایی است که این روزها در زندان و یا حتی منتظر اعدام هستند .
اوایل پاییزبا یک خبر همراه بود:
تلاشها برای نجات جان محیطبان به یک جمله ختم شد :امید به رافت خانواده مقتول. حالا دختر این محیط بان به آمارهای غیررسمی در 3 دهه گذشته نشان می دهد که بیش از 450 نفر از محیط بانان در درگیری با شکارچیان متخلف دچار قطع عضو شده اند . سرپرست دفتر حقوقی سازمان حفاظت محیط زیست هم می گوید که در 10 سال اخیر این بیستمین موردی است که دو طرف در درگیری کشته شده انداو البته اضافه می کند که اجرای قوانین و مقررات به شکل صحیح می تواند مانع چنین اتفاق ناراحت کننده ای شود چنانچه محیط بانان تحت نظارت دادگستری دوره های آموزشی را بینند و برای به کارگیری سلاح و برخورد با متخلف از آن استفاده کنند.
و البته نمی گوید که نبود یا کامل نبودن قانون تا چه حد در چنین اتفاقاتی تاثیر گذار است چرا که بسیاری از مدافعان محیط زیست باور دارند، آن که محیط بان را نشانه می رود، شکارچی نیست، قانونی است که به واسطه نقص آن، دست شکارچیان متخلف را برای به گلوله بستن محیط بان ها باز گذاشته است. همان قانونی که نقصش باعث می شود اگر محیط بانی در دفاع از خود یا پاسداری از بیت المال تیراندازی کند ، محیط بان باید تا ماه ها مهمان چاردیواری زندان شود، خانواده اش بی سرپرست رها شود و حتی تا پای چوبه دار برود. این حکایت بسیاری از محیط بان هایی است که این روزها در زندان و یا حتی منتظر اعدام هستند .
نظرات
ارسال یک نظر