یک زوج جوان تهرانی جشن ازدواج خود را شامگاه دوشنبه 20 مهر ماه در میان زنان بهبودیافته کارتنخواب برگزار کردند.
«عطیه» دختر 28ساله تهرانی، به همراه همسر خود «مهدی» به این تفاهم رسیده اند که مراسم جشن ازدواجشان را درمیان افرادی برگزار کنند که شاید سال ها است در هیچ مراسم جشنی حضور پیدا نکردهاند.
او میگوید: «وقتی یک دختر از نعمت سرپناه امن و مطمئن به نام خانواده محروم است، همه آرزوهای زنانه خودرا بربادرفته میبیند و مدام یک حسرت عمیق و کهنه را با خود یدک میکشد. من و همسرم از این جهت تصمیم گرفتیم که به این زنان که حالا به همت یک موسسه خیریه، دیگر کارتنخواب و معتاد نیستند، هدیه ای بدهیم.میهمانان جشن عروسی ما، ماهها و یا حتی سال ها است که با اراده خود با آن حسرت تلخ وداع کردهاند.»
عروس این جشن ازدواج معتقد است:»اگر نجات و تسکین درد انسان ها یکی از اهداف جامعه بشری باشد، مردم و مسوولان بایستی با حضور به موقع و موثر، به وظایف خود دراین زمینه عمل و درجهت مرتفعکردن مشکلات آسیبدیدگان اجتماع تلاش کنند.»
می گوید:«ایکاش روزی فرا برسد که همه زنان و کودکان در کانون گرم خانواده باشند و لذت حضور در جمع صمیمی خانواده، این حسرت آزاردهنده را جبران کند.»
عطیه اضافه می کند: «خوش بختانه ما مردم خوب و فهیمی داریم و پدرو مادر من و همسرم نیز جزو همین مردم هستند و با برگزاری مراسم ازدواج ما میان زنان و کودکان کارتنخواب بهبودیافته هیچ مخالفتی نداشتند. افرادی مثل این زنان و کودکان مدت ها است و شاید بتوان گفت هرگز در مکانی به نام خانه و جمعی به نام خانواده نبودهاند و از این نعمت محروم هستند. برهمین اساس، تصمیم گرفتیم بدون حضور خانوادههایمان شادی بزرگ ترین و قشنگترین شب زندگی مشترکمان را با کسانی که از خانه و خانواده محروم هستند، قسمت کنیم تا تسکینی بر این حسرت و کمبود آن ها باشد . شادی مراسم جشن ازدواج ما نیز با حضور ابن زنان بهبودیافته کارتنخواب و دیدن لبخندشان تکمیل شد.»
عروس از از آرزوی کودکیهایش میگوید که همچون تمام دختران، خود را همیشه در رخت عروسی میدیده و حال با همان تور و تاج، در این شب ملکه قصههای رویاهای کودکیاش شده است.
خود را جای کارتن خواب هایی میگذارد که امروز میهمان جشن زندگی دوبارهاش هستند: «خوشحالم که میهمانان مراسم من کسانی هستند که هشت ساله با آن ها زندگی کردم و خوشحالم که با شرکت در مراسم عروسی من، میخندند. عروسی ما تفاوتی با بقیه عروسیها ندارد، هر کسی شادی خود را جوری تقسیم میکند و ما هم این شکلی دوست داشتیم.»
«عطیه» دختر 28ساله تهرانی، به همراه همسر خود «مهدی» به این تفاهم رسیده اند که مراسم جشن ازدواجشان را درمیان افرادی برگزار کنند که شاید سال ها است در هیچ مراسم جشنی حضور پیدا نکردهاند.
او میگوید: «وقتی یک دختر از نعمت سرپناه امن و مطمئن به نام خانواده محروم است، همه آرزوهای زنانه خودرا بربادرفته میبیند و مدام یک حسرت عمیق و کهنه را با خود یدک میکشد. من و همسرم از این جهت تصمیم گرفتیم که به این زنان که حالا به همت یک موسسه خیریه، دیگر کارتنخواب و معتاد نیستند، هدیه ای بدهیم.میهمانان جشن عروسی ما، ماهها و یا حتی سال ها است که با اراده خود با آن حسرت تلخ وداع کردهاند.»
عروس این جشن ازدواج معتقد است:»اگر نجات و تسکین درد انسان ها یکی از اهداف جامعه بشری باشد، مردم و مسوولان بایستی با حضور به موقع و موثر، به وظایف خود دراین زمینه عمل و درجهت مرتفعکردن مشکلات آسیبدیدگان اجتماع تلاش کنند.»
می گوید:«ایکاش روزی فرا برسد که همه زنان و کودکان در کانون گرم خانواده باشند و لذت حضور در جمع صمیمی خانواده، این حسرت آزاردهنده را جبران کند.»
عطیه اضافه می کند: «خوش بختانه ما مردم خوب و فهیمی داریم و پدرو مادر من و همسرم نیز جزو همین مردم هستند و با برگزاری مراسم ازدواج ما میان زنان و کودکان کارتنخواب بهبودیافته هیچ مخالفتی نداشتند. افرادی مثل این زنان و کودکان مدت ها است و شاید بتوان گفت هرگز در مکانی به نام خانه و جمعی به نام خانواده نبودهاند و از این نعمت محروم هستند. برهمین اساس، تصمیم گرفتیم بدون حضور خانوادههایمان شادی بزرگ ترین و قشنگترین شب زندگی مشترکمان را با کسانی که از خانه و خانواده محروم هستند، قسمت کنیم تا تسکینی بر این حسرت و کمبود آن ها باشد . شادی مراسم جشن ازدواج ما نیز با حضور ابن زنان بهبودیافته کارتنخواب و دیدن لبخندشان تکمیل شد.»
عروس از از آرزوی کودکیهایش میگوید که همچون تمام دختران، خود را همیشه در رخت عروسی میدیده و حال با همان تور و تاج، در این شب ملکه قصههای رویاهای کودکیاش شده است.
خود را جای کارتن خواب هایی میگذارد که امروز میهمان جشن زندگی دوبارهاش هستند: «خوشحالم که میهمانان مراسم من کسانی هستند که هشت ساله با آن ها زندگی کردم و خوشحالم که با شرکت در مراسم عروسی من، میخندند. عروسی ما تفاوتی با بقیه عروسیها ندارد، هر کسی شادی خود را جوری تقسیم میکند و ما هم این شکلی دوست داشتیم.»
نظرات
ارسال یک نظر