نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر که روز سهشنبه ۱۵
اردیبهشت ماه در منزل خود توسط ماموران امنیتی بازداشت شده در نامه ای از
دشواری مادر بودن و خاطرات 8سال ونیم مادر بودنش برای فرزندانش نوشت
لازم به ذکر است او پیش از این ۲۰ خردادماه ۱۳۸۹، یک سال پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، بازداشت شد و در مهرماه ۱۳۹۰ به سه اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و تبلیغ علیه نظام» به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد که این رأی در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر به شش سال حبس کاهش یافت
او در این نامه به دشواریهای مادر شدنش اشاره کرده و به اینکه نخستین بار وقتی فرزندانش دو سال و شش ماهه بودهاند، ساکی آماده کرده که اگر به زندان برده شد، بچههایش را هم همراه خود ببرد
نرگس محمدی در نامه اش نوشته که هنگامی که فرزندانش سه سال و شش ماهه شدند، دخترش کیانا دچار مشکلی شد که ناگهانی بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت: «ساعت هشتونیم شب بود و بعد از برداشته شدن بخیهها در دو قسمت از شکمش به خانه بازگشتیم. کیانا هنوز تب داشت. ساعت ده ونیم ماموران وزارت اطلاعات برای بازداشت من وارد خانه شدند. علی جان گریه میکرد. روی پاهایم گذاشتمش. لالایی خواندم تا خوابید. روی تختش گذاشتم. کیانا بیتاب و بیقرار بود. بغلش کردم، تب داشت. دارویش را دادم. بوسیدمش. گفتم: “کیانا جانم، مامان چرا لالا نمیکنی؟” میگفت: “لالا ندارم. میخوام بغلت باشم.” به خودم چسباندمش شاید آرام گیرد. کاملا ناامنی محیط را فهمیده بود. ساعت یکونیم نصفه شب بود. ماموران نه کودک بیقرارم را میدیدند و نه مادر آشفتهحال را. دستور دادند حرکت کن، باید برویم. سعی کردم کیانا را از خودم جدا کنم. دستهای کوچکش را با تمام توانش دور گردنم قلاب کرده بود. با دستهایم به زحمت دستانش را باز کردم و بغل تقی دادم
فرزندان این فعال حقوق بشر پس از آن بارها شاهد خشونت ماموران امنیتی با پدر و مادرشان و هجوم آنها به خانه خود بودهاند. در سالهای اخیر نیز این دو کودک به دلیل خروج پدرشان، تقی رحمانی از کشور، با مادر خود زندگی میکردند
اکنون که قرار است نرگس محمدی شش بای مانده از حبسش را بگذراند، کودکان او از کشور خارج شدهاند تا این دوران را با پدرشان بگذرانند: «در درونم با علی جان و کیانا جان شروع به صحبت میکنم: “علی جانم و کیانا جانم، شما حق دارید در سرزمینی که حاکمانشان دنیای کودکانه شما را به رسمیت نشناختند و روح و روان زلال و بیآلایشتان را آزردند، زندگی نکنید. آخر چندبار دلهای کوچک و پاک و معصوم شما را لرزاندند و اشک جدا شدن از پدر و مادرتان را از چشمانتان جاری کردند. نمیدانم شاید در سرزمین دیگری که مهر مادر و فرزند را بفهمند و درک کنند، حتی در نبود من احساس آرامش و امنیت بیشتری داشته باشید. من هم چون بسیاری از مادران دیگر تاب خواهم آورد؛ نه داوطلبانه بلکه از سر جبری که به ما تحمیل شده است
او در نامه خود به زندانیان زن دیگری اشاره کرده که آنها نیز ماهها و سالهاست از فرزندان کوچک خود دور نگه داشته شدهاند
لازم به ذکر است او پیش از این ۲۰ خردادماه ۱۳۸۹، یک سال پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، بازداشت شد و در مهرماه ۱۳۹۰ به سه اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و تبلیغ علیه نظام» به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد که این رأی در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر به شش سال حبس کاهش یافت
او در این نامه به دشواریهای مادر شدنش اشاره کرده و به اینکه نخستین بار وقتی فرزندانش دو سال و شش ماهه بودهاند، ساکی آماده کرده که اگر به زندان برده شد، بچههایش را هم همراه خود ببرد
نرگس محمدی در نامه اش نوشته که هنگامی که فرزندانش سه سال و شش ماهه شدند، دخترش کیانا دچار مشکلی شد که ناگهانی بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت: «ساعت هشتونیم شب بود و بعد از برداشته شدن بخیهها در دو قسمت از شکمش به خانه بازگشتیم. کیانا هنوز تب داشت. ساعت ده ونیم ماموران وزارت اطلاعات برای بازداشت من وارد خانه شدند. علی جان گریه میکرد. روی پاهایم گذاشتمش. لالایی خواندم تا خوابید. روی تختش گذاشتم. کیانا بیتاب و بیقرار بود. بغلش کردم، تب داشت. دارویش را دادم. بوسیدمش. گفتم: “کیانا جانم، مامان چرا لالا نمیکنی؟” میگفت: “لالا ندارم. میخوام بغلت باشم.” به خودم چسباندمش شاید آرام گیرد. کاملا ناامنی محیط را فهمیده بود. ساعت یکونیم نصفه شب بود. ماموران نه کودک بیقرارم را میدیدند و نه مادر آشفتهحال را. دستور دادند حرکت کن، باید برویم. سعی کردم کیانا را از خودم جدا کنم. دستهای کوچکش را با تمام توانش دور گردنم قلاب کرده بود. با دستهایم به زحمت دستانش را باز کردم و بغل تقی دادم
فرزندان این فعال حقوق بشر پس از آن بارها شاهد خشونت ماموران امنیتی با پدر و مادرشان و هجوم آنها به خانه خود بودهاند. در سالهای اخیر نیز این دو کودک به دلیل خروج پدرشان، تقی رحمانی از کشور، با مادر خود زندگی میکردند
اکنون که قرار است نرگس محمدی شش بای مانده از حبسش را بگذراند، کودکان او از کشور خارج شدهاند تا این دوران را با پدرشان بگذرانند: «در درونم با علی جان و کیانا جان شروع به صحبت میکنم: “علی جانم و کیانا جانم، شما حق دارید در سرزمینی که حاکمانشان دنیای کودکانه شما را به رسمیت نشناختند و روح و روان زلال و بیآلایشتان را آزردند، زندگی نکنید. آخر چندبار دلهای کوچک و پاک و معصوم شما را لرزاندند و اشک جدا شدن از پدر و مادرتان را از چشمانتان جاری کردند. نمیدانم شاید در سرزمین دیگری که مهر مادر و فرزند را بفهمند و درک کنند، حتی در نبود من احساس آرامش و امنیت بیشتری داشته باشید. من هم چون بسیاری از مادران دیگر تاب خواهم آورد؛ نه داوطلبانه بلکه از سر جبری که به ما تحمیل شده است
او در نامه خود به زندانیان زن دیگری اشاره کرده که آنها نیز ماهها و سالهاست از فرزندان کوچک خود دور نگه داشته شدهاند
نظرات
ارسال یک نظر