حسن روحانی در پاسخ به سؤال یکی از حضار که پرسید: «شما در مراسم شام پارسال گفتید همه ایرانیها بیایند ایران. غنچه قوامی آمد و دستگیر شد»، با لودگی جواب داد: “امسال هم بیایید شام”. او همچنین در جواب سؤالی که علت دستگیری و زندانی شدن سازندگان کلیپ هپی را پرسید، گفت این مسئله مهمی نیست و ما برای مسائل مهمتری آمدهایم؛ و در ادامه جرم آنها را ساخت کلیپ و شادی کردن ندانست و گفت مسائل دیگری علت بازداشت آنها شده است.
جرم غنچه قوامی و بچههای کلیپ «هپی» چیست؟
روحانی و همچنین دوست دیرینهاش اژهای درست میگویند که نه جرم غنچه قوامی ربطی به ورزش دارد و نه جرم بچههای هپی ساخت کلیپ است. هم غنچه قوامی و هم بچههای کلیپ هپی خط قرمزهای حکومت اسلامی را زیر سؤال بردهاند و دست روی پاشنه آشیل رژیم گذاشتند؛ آزادی زنان، زندگی شاد و مرفه و مدرن، مسائلی هستند که در رژیم اسلامی مسائل “مهم امنیتی” تلقی میشوند و هرگونه تلاش برای احقاق حقوق پایمالشده زنان و آزادیهای اجتماعی و نیز ساخت یک زندگی شاد و مرفه و مدرن مصادف با به خطر افتادن بقای عمر داعشیان حاکم در ایران است. جمهوری اسلامی از بدو تولدش بافرهنگ ضد زن و عزاداری و اشاعه فقر به میدان آمده و در همان ابتدای امر با سرکوب و چادر کردن سر زنان آزادیخواه حکومت خود را تثبیت کرد. آزادی زن در جامعه اسلامی نهایتاً محدود به چهاردیواری آشپزخانه میشود و در بهترین حالت ازنظر این داعشیان، ابزار تولیدمثل و شهوت مردان است. هیچگونه حقی در جامعه نباید داشته باشد و در بهترین حالت نصف مرد حساب میشود، و هرگونه مبارزه و تلاش برای تغییر این وضعیت میتواند طناب داری باشد بر گردن داعشیان حاکم در ایران.
رژیم اسلامی میداند که غنچه قوامیها در ایران کم نیستند و هرروز و هر ساعت با مبارزات زنان و جوانان دستبهگریبان است. میداند که زنان و جوانان امروزی مناسبات اسلامی را نمیخواهند. از حجاب و از مقدسات و فرهنگ عقبافتاده اسلامی متنفر و خسته شدهاند. میدانند که زنان، جوانان و کل مردم به تنگ آمده حاضر به پذیرش این مناسبات نیستند و تلاش میکنند تمامی این بساط را زیرورو کنند و جامعهای آزاد و مرفه و شایسته دنیای امروز بسازند. اینگونه اعتراضات و شدت گرفتن آن کابوسی است که آرام و قرار رژیم اسلامی را بههمریخته و با آن هر ثانیه دستبهگریبان است.
مسئله مهم ازنظر روحانی و غرب چیست؟
روحانی با غیر مهم دانستن این سؤال در نیویورک اعلام میکند که آنچه این داعشیان حاکم در ایران بر سر مردم میآورند دغدغه غرب و اینگونه نشست و چانهزنیها نیست. نه دول غربی به دنبال آزادی مردم ایران هستند و نه جمهوری اسلامی یک چنین مسئلهای را در دستور کارش دارد. تمام این نشستها و چانهزنیها بر سر حدودوثغور اعمال قدرت در منطقه و سهم رژیم اسلامی است. بحث بر سر منافع غرب در منطقه و تقسیم سهم بین شرکا است. برای غرب مادامیکه جمهوری اسلامی به تهدیدی برای دولتمردان کشورهای غربی در منطقه تبدیل نشود کافی است؛ و هر آنچه این داعشیان حاکم بر ایران بر سر مردم بیاورند مسئله داخلی است و به غرب مربوط نمیشود!
واژه حقوق بشر هم که امروز به چماقی در دست غرب تبدیلشده که هرروز بر سر رژیم اسلامی میکوبند فقط تا رسیدن توافق با رژیم اسلامی کاربرد دارد. بعد از توافقها و بده بستانها حقوق بشر به امری داخلی و فرهنگ داخلی تبدیل میشود. نمونه واضحش عربستان سعودی است، که نهتنها بحثی از پایمال شدن حقوق بشر در آن از کسی سر نمیزند، بلکه بازوی اصلی همین کشورهای مهد حقوق بشر و دمکراسی است.
جمهوری اسلامی نیز در بلبشویی که خاورمیانه درگیر آن است اکنون که آب گلآلود شده بهترین زمان برای مذاکره با غرب و چانه زدن و گرفتن پوئن است. تمام آنچه در این نشستها میگذرد بده بستانهای کثیف دو قطب ارتجاعی اسلام سیاسی و ملیتاریسم غرب است و آنچه بر سر مردم ایران و عراق و سوریه میگذرد در دستور کار هیچکدامشان نیست. تا زمانی که منافع غرب درخطر نافتد برایشان فرق چندانی ندارد که بر سر مردم این منطقه چه کسی چه بلائی میآورد. برایشان نه نبود آزادی در جامعه مطرح است و نه حتی افزایش آمار اعدام و نقض ابتدائی ترین حقوق انسانها.
وضعیت جمهوری اسلامی و ضیافت شام روحانی
فشار تحریمها و انزوای سیاسیاش در دنیا از یک طرف و اعتراضات روزمره داخلی از طرف دیگر رژیم اسلامی را به قهقرای سیاسی و اقتصادی کشانده است. از طرف دیگر تجربه ۸۸ نیز در حافظهاش تازه، تازه است و چنان کابوسی مجبور به حمل آن است. در همین اوصاف نیز هرروزه با اعتراضات و تحصنهای وسیع کارگران معترض و نیز تابوشکنیهای زنان و جوانان آزادیخواه روبروست. این رژیم بهطورکلی در بنبستی دوطرفه قرارگرفته و به دنبال راه فراری از این تنگناست. بیرون آوردن روحانی از صندوقهای بهاصطلاح رأی و سر هم کردن کابینه امنیتی ثمره شکست اقتصادی سیاسی رژیم اسلامی بود. یادآوری این نکته هم لازم است که وعدههایی را هم درباره خالی کردن زندانها، بهبود وضعیت کارگران و آزادی اجتماعی زنان را هم در بحبوحه جنگ انتخاباتی داد، کمکی به موقعیت امروز جمهوری اسلامی نمیکند. درگیر و دار انتخابات فرمایشی رژیم نیز تبلیغات چیان و لودگان قلم به مزدش در خارج از کشور “دایه برمیگردم ایران” سر دادند و برای خوشرقصی حتی منکر کشتارهای ۶۷ میشدند.
چند هفته از سر کار آمدن روحانی نگذشته بود که موج شدید اعدامها با شدت بیشتری شروع شد و ماشین آدمکشی داعشیان حاکم بر ایران به راه افتاد. با هر ترفندی شده باید جلوی تکرار ۸۸ را گرفت. از امیدهای توخالی به متوهمین گرفته تا شدت بخشیدن به سرکوبها.
ضیافت شام روحانی و دعوت به شام کسانی که از حقوق پایمال شده سؤال میکنند به معنای “هیس، صدایت در بیاید در نطفه خفهات میکنم” است. ضیافت شام روحانی یعنی اعدامهای بیشتر، یعنی دستگیری و زندان و شکنجه بیشتر، یعنی سرکوب کارگران معترض، یعنی شلاق زدن کارگرانی که برای اضافه دستمزد یا حقوقهای معوقه به میدان میآیند؛ یعنی زندانی کردن زنانی که برای آزادی مبارزه میکنند؛ یعنی چنگ و دندان نشان دادن به مردم معترض، یعنی ایجاد رعب و وحشت در جامعه. یعنی با تمام قوا جامعه را سرکوب کردن تا با غرب به توافق رسیدن و خون مردم را در شیشه کردن.
ما اینگونه نشست و برخاست ها را خوب میشناسیم. آن خوابی که برای جامعه دیدهاند، به کابوس خودشان تبدیل خواهد شد
نظرات
ارسال یک نظر